روایت زاگرس در نوشته سوزناک حاج علینقی خلیلی؛ سوگ بلوط سوخته بهمئی و خیزش مردم لر برای پاسداشت مادر طبیعت

با انتشار نوشته احساسی و اعتراضی حاج علینقی خلیلی درباره بلوط سوخته، جمعی از اهالی فرهنگ، دوستداران طبیعت و طوایف لر از نقاط مختلف زاگرس در کنار این درخت به خاکنشسته گرد آمدند و آیینی نمادین برای پاسداشت میراث طبیعی و مقابله با تخریبگران محیطزیست برگزار کردند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصر زنگی، نوشته تأثیرگذار حاج علینقی خلیلی درباره «مادر بلوط» که بر اثر بیاحتیاطی و سهلانگاری برخی افراد به آتش کشیده شده بود، موجی از همدلی، اندوه و غیرت زیستمحیطی در میان مردم لر برانگیخت و آنان را از غارون تا مارون، از رامهرمز تا لیکک، در کنار این بلوط سوخته گردهم آورد.
این آیین که با بازخوانی متن ادبی و سوزناک حاج خلیلی آغاز شد، یادآور پیوند تاریخی قوم لر با درخت بلوط، نقش آن در فرهنگ زاگرس و اهمیت این میراث کهن ایلمایی بود.
در نوشته او، بلوط در مقام «مادر قوم لر» با زبانی استعاری از فرزندان خود درخواست میکند که اجازه ندهند «تخم نیک او» از سرزمین مردمانی که غیرت و جوانمردیشان زبانزد تاریخ است، برچیده شود.
حاج خلیلی در متن خود، از گذشته پرصلابت زاگرس یاد میکند؛ از پهلوانانی که چون آریوبرزن در برابر تجاوزگران ایستادند، از کتیبههای ارزشمند ایلمایی که در چندصد متری همین محل حک شدهاند، و از تاریخی که بلوط را سایهبان جنگاوران، عقابها، رهگذران و مردمان خداترس این منطقه کرده است.
در ادامه، «پاسخ فرزندان لر» به این نوشته قرائت شد؛ متنی پرشور که در آن فرزندان بویری، بهمئی، لک، مینجایی، ایلامی و لرستانی خطاب به مادر بلوط اعلام کردند که انتقام او را از تخریبگران خواهند گرفت، تخمش را دوباره خواهند کاشت و زاگرس را دوباره سبز خواهند کرد.
در این پاسخ آمده بود:
«امروز بر خاکستر تنت سوگواریم و فردا تخم تو را میکاریم تا همچون ققنوس از دل خاکستر برخیزی. روزی خواهد رسید که لباس سبز میپوشیم و زیر سایه دوبارهات آرام میگیریم؛ همان سایهای که هرگز اجازه نداد جغدان و بدیمنان بر شاخههایش لانه کنند.»
شرکتکنندگان در این آیین تأکید داشتند که این مراسم، نه صرفاً سوگواری برای یک درخت، بلکه هشداری جدی نسبت به تخریب زیستبوم زاگرس و ضرورت پاسداری از سرمایههای طبیعی است؛ سرمایهای که اگر حفظ نشود، زاگرس بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی خود را از دست خواهد داد.
خبرنگار: حسین جعفری نیکو
پایگاه خبری تحلیلی عصر زنگی

خلیلی ع:
سجده برخاکستر سوخته مادر.:
۱۶ آذر۱۴۰۳
______
مادرما ازاقصی نقاط ّبهمئی نشین ازغارون تامارون،ازرامهرمز تالیکک اعم اززن ومرد آمدیم تا ضمن اجرای سوگ سیاووش برخاکسترت که به دست نااهلان و نا بخردان خطاکاربه وجود آمده وباعث سوز دل فرزندانت که همانا قوم لرندگردید.آمده ایم به وعده صادق خود که حفظ حراست ازتو است.عمل کنیم وتخم نیکت رابکاریم.
فرزندانم:خوش آمدید منکه مردم وپیکرم هم سوخت ودگربارحیات نمیابم.ولی بدانید که مردم اینجا باجان دل مرا دوست داشتند وبه وجودم افتخارمیکردند
آنکه مراسوخت وژغال کردند.یا از فرزند ناخلفم بودندویابیگانه!! انتظاردارم نگذارید تخمم درسرزمین باوفایان وشیرمردان برچیده شود.امروز که شنیدم غیرت نشان داده
ودراینجا حضوریافتید افسوس خوردم وگریه کردم.و اگرمثل هرساله سبز وسرپا بودم آغوَش مادریم را باز وهمه فرزندانم را بامهرمادری درآغوش میگرفتم.
فرزندانم من طی سالها عمرحکومت های پرجلال وجبروتی دیدم ومورداحترام واقع شدم. درهمین ۵۰۰متریم کتیبه باارزش دوره ایلمایی سنگ نگاری گردید.که سلاطین آن تابستانها باارابه وکالسکه باجاده ای سنگفرش به اینجا می امدندتاازهوای پاک که مابوجود آوردیم بیاسایند واوقات خوشی رابگذرانند.
اینجا کوه های گیلویه از
پهلوانان کهن تاریخ ایران است.ازطرفی اینجامتعلق به وارثان آریوبزن بزرگ است که جانانه درمقابل اسکندر یونانی که تجاوز بخاک ایران کرد ایستادگی وجان خود ورزمندگانش ازدست داد.دراینجا من شاهدروسای قبایل جنگ آور ومردمانی بودم که غیرت وجوانمری خودرا ازشیره شاه بلوطم به ارث بردند وهرکدام یلی ورستمی بودند. دراینجا مردمانی خداترس ومیهن پرست زندگی میکنند که بجهت استفاده مداوم ازمیوه ام آن حس وطن پرستی خودرا حفط ووام دار هیچ اهل کرمی نشدند. تاگاها بعنوان مزدور مورد استفاده قرارگیرند
فرزندانم تخمم را بکار ومرتب مواظبت کن تا دگر بارهمچون ققنوس سرازخاکستر زمان در آورم وخادم قوم لرگردم
بکار بکار بکار بکار بکار
ومطمئن باشد که دگربار
یوسف به کنعان بازخواهد گشت.
تقدیم به مدیرگروه وهمه اعضای شریف گروه که خواسته رنج دیدگان تاریخ رامربوط به درخت بلوط مستجاب وعملی کردند.
درودتان باد دلاوران بی نشان وژنرالهای بی ستاره
۱۷آذر۱۴۰۳ دوستدار طبیعت
علینقی خلیلی
🌳🌳🪴🪴🌲🌲پاسخ فرزندبه مادرش بلوط
********
مادرا:نامه سوزناکت راخوانیم وصدای ضجه و ناله ات راشنیدیم وبه دل وجان خریدیم
مافرزندان لرکوچک وبزرگ اعم ازبویریها، بهمئیها،لکها،ایلامیها ولرستانیها،مینجاییها بوجود مادری همچون شما افتخارکرده و میکنیم.تومادری بودی که بس شیران وپاکان دردامنت پرورش دادید تاحافظ
ملک وملت باشند.به شیرپاکی که ازشیره جانت خوردیم وبه غیرتی که دروجودمان هست انتقامت راازخائنان به دیارلرتباران وسرزمین شیران ونام آوران خواهیم گرفت.شماکم فرزندان غیورودلاوری نخواهیدداشت.زخم سوختنت راالتیام میدهیم امروزه برخاکستر تنت مشغول عزا وماتمیم ولباس سیاه به تن داریم و خاک دیاربسرمیکنیم تادگرروزکه تخم نیکت بکاریم ودرخت وجود رعنا وسبز شود!؟آنوقت همه مالباس سبزخواهیم پوشید وبه دیدار مادر دلاورخودخواهیم آمد تامثل ادوارکهن صلابت وهیبتت راببینیم وخلق خداگواهی دهند که فرزندان لایق وشایسته ای میباشیم میآییم تا دگربارزیرسایه دلنشینت بیاسایم وشنوای آواز خوش الحان کبکان وتماشرگر رارفتن تیهوان چابک پاوتیزرو ونشستن شاهین برشاخ وبرگت باشیم.میآیم تانعره پلگان و آوای کلان وپازنان که به برکت سبزشدنت به دیارخودآمدند تماشا ونظاره گرحیات پرصلابت وغرورآفرینت باشیم.
مادرا:همگان میدانندکه شاخ وبرگت آشیانه عقابان وبازهابوده وهیچگاه اجازه ندادیدکه جغدان ویرانه نشین وبدیمن برشاخه هایت لانه کنند.تومایه فخر ومباهات همه لرتباران دیار کهن ایران زمینی وتوفداکارترین مادرعالمی.
مادرجان خکستروجودت راتوتیای چشمان خود کنیم تابهتردشمنانت راببینیم ونابود کنیم
تادگربارچون کفتارشل وروباه شب دزد جرئت به خودندهند تابه حریمت تجاوز نمایند ودگربارخون
به دلمان،اشک به چشمان و سوگورانمان کنند.
مادر وعزیزهمه عزیزان:بدان که فرزندانت بیدار وهوشیارند ودرحفاظت ازتو حتی ازریختن خون خویش برای بقایت دریغ نخواهندکرد. آسوده باش وغم نخورکه فرزندان قدردان ودلاوری دارید وحق مادری رابه احسن الوجه اددخواهند کرد.مادرآسوده باش آسوده که انقامت راخواهیم گرفت ودوباره چون سرو سهی دردیار زاگرس قدبرخواهید افراشت وزاگرس نشینان بردامن پاکت بوسه خواهندزد وزیرسایه پر برکت وجلالت میآسایند تادگرباردرآن دامن پرمهرت فرزاندان دلاود دیگری پرورش یابند و
حافط این بوم برگردند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0