تاریخ انتشار : جمعه ۶ تیر ۱۴۰۴ - ۹:۱۴
کد خبر : 3483

جنگ ۱۲ روزه چگونه اختلافات سیاسی را به حاشیه برد؟/ آذر منصوری: برای تداوم انسجام ملی باید به تنگناهای اقتصادی توجه شود

جنگ ۱۲ روزه چگونه اختلافات سیاسی را به حاشیه برد؟/ آذر منصوری: برای تداوم انسجام ملی باید به تنگناهای اقتصادی توجه شود

در سیاست داخلی و سیاست امنیتی، به‌ویژه در حوزه امنیت ملی، لازم است توجه ویژه‌ای صورت گیرد. بار دیگر بر نقش صدا و سیما تأکید می‌کنم، چرا که با گسترش رسانه‌های فرامرزی و سرمایه‌گذاری‌های سنگینی که در این حوزه در حال انجام است، ضروری‌ست رسانه ملی جایگاه و کارکرد ملی خود را بازسازی کند تا مردم احساس نکنند این رسانه تنها تریبون اقلیتی خاص است.

در کنار آن، دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی نیز باید تمرکز بیشتری بر شناخت و مقابله با نفوذ و جاسوسی داشته باشند. ما نیازمند آسیب‌شناسی عمیقی هستیم تا دریابیم چه عواملی موجب شده‌اند که دامنه نفوذ تا این اندازه گسترش یابد و فجایع تلخی را برای کشور رقم بزند.

در چنین شرایطی، باید به مولفه‌هایی که می‌توانند شکاف میان حاکمیت و ملت را ترمیم کنند، توجه ویژه شود. نخستین گام، شناسایی واقعی و صادقانه علل این شکاف‌هاست، نه نادیده گرفتن و پاک‌کردن صورت مسئله. تجربه اخیر، از جمله حملات ۱۲ روزه و رویاهایی که برای تجزیه کشور یا تغییر نظام در ذهن برخی جریان‌ها شکل گرفته بود، نشان داد که در کنار توان نظامی، جامعه‌ای منسجم، همدل و مطالبه‌گر نیز می‌تواند عامل بازدارنده مهمی باشد.

ایجاد چنین جامعه‌ای مستلزم آن است که حاکمیت، به‌طور جدی روی تقویت مفهوم «شهروند قدرتمند» سرمایه‌گذاری کند. به باور من، یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب ناکامی ادامه حملات به ایران شد، علاوه بر توان نظامی، همدلی و همگرایی بی‌نظیر مردم در محکومیت تجاوز و تأکید بر این اصل بود که هرگونه تغییر و اصلاحی باید به‌دست خود مردم ایران صورت گیرد.

اکنون این رویکرد باید به‌عنوان فرصتی راهبردی برای حاکمیت تلقی شود. دولت و دیگر نهادهای حکمرانی باید توجه جدی به این فرصت داشته باشند، اتاق‌های فکر تشکیل دهند، وضعیت موجود را آسیب‌شناسی کنند و از همه ظرفیت‌هایی که می‌تواند در تقویت انسجام داخلی مؤثر باشد، بهره بگیرند.

در این میان، اصلاح‌طلبان نیز در طول کنشگری خود بارها نشان داده‌اند که هرگاه پای منافع ملی و تمامیت ارضی کشور به میان بیاید، فراتر از همه نقدها و انتقادها، در خط مقدم دفاع از ایران و مقابله با متجاوز قرار می‌گیرند.

راهی جز تقویت گردش آزاد

جنگ ۱۲ روزه چگونه اختلافات سیاسی را به حاشیه برد؟/ آذر منصوری: برای تداوم انسجام ملی باید به تنگناهای اقتصادی توجه شود

رئیس جبهه اصلاحات گفت: اصلاح‌طلبان در طول کنشگری خود بارها نشان داده‌اند که هرگاه پای منافع ملی و تمامیت ارضی کشور به میان بیاید، فراتر از همه نقدها و انتقادها، در خط مقدم دفاع از ایران و مقابله با متجاوز قرار می‌گیرند.

کیاوش حافظی: روزهای گذشته، ایران شاهد یک جنگ 12 روزه با اسرائیل بود، جنگی که اسرائیل آن را با ترور فرماندهان عالی رتبه نظامی و دانشمندان هسته ای آغاز کرد و دوازده روز به طول انجامید.

در این ۱۲ روز صدایی از منازعات سیاسی در داخل شنیده نمی شد. از منتها الیه جناح راست گرفته تا منتها الیه جناح چپ؛ از پایداری چی ها گرفته تا مشارکتی ها و ملی مذهبی ها.

انگار مسعود پزشکیان در همین ۱۲ روز به یکی از هدف هایش رسیده بود: اینکه دعوای سیاسی وجود نداشته باشد. اما آیا با پایان این جنگ این انسجام به پایان رسیده و جریان های سیاسی می خواهند به خانه اول بازگردند؟

در این باره خبرگزاری خبرآنلاین با آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاح طلب به گفتگو نشسته است.

رئیس جبهه اصلاحات در این مصاحبه، با تأکید بر اولویت بی‌قید و شرط تمامیت ارضی کشور، از انسجام ملی در برابر تجاوز اسرائیل دفاع می‌کند و آن را نشانه‌ای از بلوغ سیاسی جامعه می‌داند.

منصوری بر بازنگری در سیاستگذاری ها در دستگاه هایی مثل صدا و سیما برای تداوم انسجام کنونی تاکید می کند.

به گزارش پایگاه خبری عصر زنگی مشروح گفتگو با آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه می خوانید؛

*****

* با وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل، در این ۱۲ روز شاهد آن بودیم که نه فقط اصلاح طلبان بلکه حتی منتقدینی که در چارچوب و ساختارهای سیاسی نظام تعریف نمی‌شوند اختلافات را کنار گذاشتند و از همه یک صدا شنیده می‌شد؛ از علیرضا رجایی و مصطفی تاجزاده گرفته تا محمد خاتمی و زهرا رهنورد. این حمایت از کجا آمد؟

در چنین ایام و شرایطی، آنچه باید در اولویت ما باشد، «ایران» و «تمامیت ارضی کشور» است. همه ما یک روز آمده‌ایم و یک روز هم خواهیم رفت، آنچه باقی می‌ماند و باید پابرجا بماند، ایران است. تمامیت ارضی نباید خدشه‌دار شود، به‌ویژه آن‌که کشوری به ایران حمله کرد که ناقض حقوق بشراست، سال‌هاست به کشتار مردم فلسطین دست زده، متهم به جنایت علیه بشریت است و تمام قواعد بین‌المللی را نقض کرده است.

در چنین شرایطی همه جریان‌های سیاسی، چه در داخل و چه بیرون از مرزهای ایران باید در برابر تجاوز و جنگ یک‌دل و یک‌صدا باشند. ما به انسجام حداکثری نیاز داریم.

البته این فقط یک بعد ماجراست. وجه دیگر آن است که باید وضعیت‌ها و ظرفیت‌های موجود در جامعه ایران، به‌ویژه در جامعه مدنی، به رسمیت شناخته شود و از این ظرفیت‌ها برای هم‌افزایی و تقویت انسجام داخلی بهره گرفته شود. من فکر می‌کنم همین تمرکز بر مسئله تمامیت ارضی و منافع ملی، اگر با درایت و درستی دنبال شود، می‌تواند انسجامی کامل و مؤثر در برابر تجاوز خارجی ایجاد کند.

قاطبه مردم ایران درباره مسئله ایران و دفاع از وطن حساسیت ویژه ای دارند

 فکر می کنید این انسجام چقدر بود؟ آیا این میزان از انسجام ـ اگر شکل گرفته ـ قابل تصور بود؟

من نمی‌توانم ادعا کنم که ارزیابی دقیقی از جامعه ایران دارم؛ بر پایهٔ شواهدی که خودم می‌بینم اظهارنظر می‌کنم. فکر می‌کنم هر ایرانی دلبسته به این سرزمین ـ‌فارغ از دیدگاه‌هایش، باورهای مختلفش و حتی جایگاهش به‌عنوان منتقد برخی روش‌ها و شیوه‌های حکمرانی‌ـ نسبت به مسئلهٔ ایران حساسیت ویژه‌ای دارد. به‌گمانم در میان قاطبهٔ جامعهٔ ایران، این حساسیت وجود دارد که در برابر هر گونه تجاوز یا تحمیل علیه کشور بایستد و از وطن دفاع کند.

با وجود جنگ روانی‌ای که می‌کوشند پیش ببرند تا جای متجاوز و کشوری را که به آن تجاوز شده را عوض کند، ظرفیت‌های جامعهٔ مدنی و سرمایه‌های ملی ایران کمک کرده است تا بسیاری از تصورات و پیش‌بینی‌ها دربارهٔ واکنش جامعه پس از این تجاوز، جامهٔ عمل نپوشد. با این حال، مجموعهٔ حاکمیت افزون بر تأمین نیازهای روزمرهٔ شهروندان، باید اقدامات دیگری انجام دهد تا این انسجام صددرصدی تحقق پیدا کند.

به‌ویژه، رفتار صداوسیما در این موضوع می‌تواند بسیار تعیین‌کننده باشد؛ زیرا دسترسی به شبکه‌های اجتماعی به دلایل امنیتی محدود شده است و مردم، وقتی دسترسی‌شان محدود می‌شود، به رسانه‌های برون‌مرزی مراجعه می‌کنند که رویکردشان در این ارتباط کاملاً روشن است. پس اگر رسانهٔ ملی در جایگاه و رسالت ملیِ خود عمل کند، می‌تواند نقشی اثرگذار در تقویت انسجام داخلی ایفا کند.

انسجامی بی‌سابقه بین شهروندان شکل گرفت، حتی آنها که غیرخودی تلقی شدند

* چه باید کرد که انسجامی که در ۱۲ روز جنگ شکل گرفته پایدار بماند و ادامه پیدا کند؟

در دوران تجاوز و حمله، همواره بر این نکته تأکید داشتیم که این شرایط می‌تواند به عاملی برای انسجام، همبستگی و همگرایی بیشتر در جامعه ایران در برابر تهدید خارجی تبدیل شود. موضوع دفاع از ایران، حفظ تمامیت ارضی و احساس همگرایی ملی، از جمله مولفه‌هایی است که قابلیت ایجاد وحدت در میان شهروندان را دارد. به باور من، این ضرورت نه‌تنها با پایان حمله دوازده‌روزه و اعلام آتش‌بس کاهش نیافته، بلکه حتی ممکن است افزایش یافته باشد، به‌ویژه با توجه به مخاطراتی که همچنان کشور را تهدید می‌کند.

با وجود این‌که مردم ایران سال‌هاست تحت فشارهای ناشی از تحریم‌ها و بحران‌های اقتصادی زندگی می‌کنند، در لحظه‌ای که پای وطن به میان آمد، واکنشی مثال‌زدنی از خود نشان دادند. انسجامی بی‌سابقه میان شهروندان شکل گرفت، حتی در میان منتقدان سرسختی که بعضاً از سوی حاکمیت به‌عنوان «غیرخودی» تلقی می‌شدند. چه نیروهای داخلی و چه بسیاری از ایرانیان خارج از کشور، همگی در کنار وطن ایستادند و این مسأله، به‌ویژه در شرایط فعلی، به تقویت همبستگی ملی یاری رساند.

با این حال، اگر قرار است این انسجام تداوم یابد، باید در کنار توجه به مطالبات مردم، به تنگناهای اقتصادی کشور نیز توجه شود. عبور از این وضعیت نیازمند مجموعه‌ای از اصلاحات در شیوه حکمرانی است؛ اصلاحاتی که پیش‌تر هم بارها بر ضرورت آن‌ها تأکید شده بود مثل زندانیان سیاسی و منتقدان مصلح.

یکی از نهادهایی که نیازمند تغییر رویکرد و عملکرد است، رسانه ملی یا همان صدا و سیماست. سال‌هاست که این رسانه، با دامن زدن به فضای دوگانه «خودی» و «غیرخودی»، سبب طرد بسیاری از منتقدان دلسوز و وطن‌دوست شده و در شکل‌گیری حلقه‌های بسته‌ای از قدرت، که بعضاً نفوذپذیر بوده‌اند، نقش داشته است.

نتیجه این رویکرد، ایجاد فضای بی‌اعتمادی و فراهم شدن زمینه‌هایی برای رخنه دشمنانی شد که در یک اقدام غافلگیرانه، توانستند برخی از فرماندهان عالی‌رتبه و دانشمندان کشور را هدف قرار دهند. از این رو، در کنار اصلاح رویکردها، باید به رفتارهایی نیز توجه شود که نماد رواداری با مردم به‌شمار می‌آیند؛ از جمله در زمینه سبک زندگی و مقابله با رفتارهایی که موجب تقویت حس تبعیض میان شهروندان می‌شود.

در کارکرد صداوسیما باید بازسازی صورت بگیرد

در سیاست داخلی و سیاست امنیتی، به‌ویژه در حوزه امنیت ملی، لازم است توجه ویژه‌ای صورت گیرد. بار دیگر بر نقش صدا و سیما تأکید می‌کنم، چرا که با گسترش رسانه‌های فرامرزی و سرمایه‌گذاری‌های سنگینی که در این حوزه در حال انجام است، ضروری‌ست رسانه ملی جایگاه و کارکرد ملی خود را بازسازی کند تا مردم احساس نکنند این رسانه تنها تریبون اقلیتی خاص است.

در کنار آن، دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی نیز باید تمرکز بیشتری بر شناخت و مقابله با نفوذ و جاسوسی داشته باشند. ما نیازمند آسیب‌شناسی عمیقی هستیم تا دریابیم چه عواملی موجب شده‌اند که دامنه نفوذ تا این اندازه گسترش یابد و فجایع تلخی را برای کشور رقم بزند.

در چنین شرایطی، باید به مولفه‌هایی که می‌توانند شکاف میان حاکمیت و ملت را ترمیم کنند، توجه ویژه شود. نخستین گام، شناسایی واقعی و صادقانه علل این شکاف‌هاست، نه نادیده گرفتن و پاک‌کردن صورت مسئله. تجربه اخیر، از جمله حملات ۱۲ روزه و رویاهایی که برای تجزیه کشور یا تغییر نظام در ذهن برخی جریان‌ها شکل گرفته بود، نشان داد که در کنار توان نظامی، جامعه‌ای منسجم، همدل و مطالبه‌گر نیز می‌تواند عامل بازدارنده مهمی باشد.

ایجاد چنین جامعه‌ای مستلزم آن است که حاکمیت، به‌طور جدی روی تقویت مفهوم «شهروند قدرتمند» سرمایه‌گذاری کند. به باور من، یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب ناکامی ادامه حملات به ایران شد، علاوه بر توان نظامی، همدلی و همگرایی بی‌نظیر مردم در محکومیت تجاوز و تأکید بر این اصل بود که هرگونه تغییر و اصلاحی باید به‌دست خود مردم ایران صورت گیرد.

اکنون این رویکرد باید به‌عنوان فرصتی راهبردی برای حاکمیت تلقی شود. دولت و دیگر نهادهای حکمرانی باید توجه جدی به این فرصت داشته باشند، اتاق‌های فکر تشکیل دهند، وضعیت موجود را آسیب‌شناسی کنند و از همه ظرفیت‌هایی که می‌تواند در تقویت انسجام داخلی مؤثر باشد، بهره بگیرند.

در این میان، اصلاح‌طلبان نیز در طول کنشگری خود بارها نشان داده‌اند که هرگاه پای منافع ملی و تمامیت ارضی کشور به میان بیاید، فراتر از همه نقدها و انتقادها، در خط مقدم دفاع از ایران و مقابله با متجاوز قرار می‌گیرند.

راهی جز تقویت گردش آزاد اطلاعات نیست

جنگ ۱۲ روزه چگونه اختلافات سیاسی را به حاشیه برد؟/ آذر منصوری: برای تداوم انسجام ملی باید به تنگناهای اقتصادی توجه شود

* عملکرد صدا و سیما در جنگ ۱۲ روزه چطور بود؟

صداوسیما تلاش می کرد که در کنار بازتاب رسانه‌ای دفاع مشروع ایران در برابر این تجاوز، صدای دیگر جریان‌ها و دیدگاه‌هایی را که در کشور وجود دارند نیز تا حدی منعکس کند. اما اگر بخواهم به‌عنوان یک ناظر بیرونی اظهار نظر کنم، به نظر می‌رسد این تلاش، هنوز کفایت لازم را برای تقویت انسجام در فضای داخلی کشور ندارد.

هرچند تلاش‌هایی می‌شد اما همچنان نگاه اقلیتی در سیاست‌گذاری‌های آن غالب است. این رویکرد مانع از تحقق کامل ظرفیت صداوسیما به‌عنوان رسانه ملی می‌شود. برای کاهش تهدید رسانه‌های برون‌مرزی، که از طریق جنگ روانی و جذب مخاطب داخلی عمل می‌کنند، راهی جز تقویت گردش آزاد اطلاعات در رسانه‌های داخلی، از جمله صداوسیما، خبرگزاری‌ها و مطبوعات، وجود ندارد. شهروندان باید احساس کنند صدای آن‌ها از رسانه ملی منعکس می‌شود. این امر تنها با تجدیدنظر جدی در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های صداوسیما ممکن است، به‌گونه‌ای که اعتماد عمومی را جلب کند و رسانه ملی به انتخاب اول مردم تبدیل شود. تجربه نشان داده که روش‌های محدودکننده مانند فیلترینگ یا عملکرد یک‌طرفه، نتیجه‌ای جز تقویت رسانه‌های خارجی ندارد.

نمی توان گفت این جنگ با جمهوری اسلامی بود نه با ایران زیرا…

*طی مدت اخیر، از زمانی که جنگ شروع شده، خیلی‌ها در آن‌سوی آب یا در فضای مجازی ــ شاید هم بخشی از آن ناشی از عملیات روانی دشمن باشد، نمی‌دانم ــ این بحث را مطرح می‌کردند که این جنگ با ایران نیست، بلکه با جمهوری اسلامی است؛ یعنی بین وطن و نظام سیاسی نوعی تمایز قائل شده‌اند. تحلیل شما در این‌باره چیست؟

من فکر می‌کنم اساساً در شرایط فعلی، با توجه به رویکرد و عملکرد رژیم صهیونیستی در مواجهه با کشورهای مختلف، نمی‌توان چنین تمایزی قائل شد. یعنی به عنوان یک تحلیل‌گر منصف، وطن‌دوست و واقع‌بین، نمی‌توان گفت این جنگ با جمهوری اسلامی است و نه با ایران.

انتقادات ما نسبت به شیوه حکمرانی سر جای خودش باقی است، اما اگر قرار است اصلاحی در این شیوه صورت گیرد، این اصلاح باید به دست خود مردم ایران و با استفاده از تمام ظرفیت‌های خشونت‌پرهیز انجام شود، نه از طریق تجاوز یک رژیم اشغالگر که در افکار عمومی جهان به کودک‌کشی، نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت شهرت دارد.

به نظر من، چنین تحلیلی هیچ نسبتی با دغدغه‌ی ملی و میهنی ندارد. در شرایطی که اسرائیل آشکارا برای فروپاشی و تجزیه ایران برنامه دارد، تمایز گذاشتن بین وطن و نظام سیاسی نه‌تنها تحلیلی نادرست، بلکه خطرناک است.

مضاف بر این، فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی مسیر مذاکرات را در پیش گرفته بود. مذاکراتی که در جریان بود و اگر ادامه می‌یافت، احتمال رسیدن به نتایج مثبت وجود داشت. اما در همین زمان، اسرائیل با یک حمله‌ی غافلگیرانه وارد عمل شد؛ به مرزهای ما تجاوز کرد، مقامات عالی‌رتبه و دانشمندان هسته‌ای را ترور کرد، شهروندان عادی را کشت و زیرساخت‌های ما را هدف قرار داد.

نیروهای نظامی واکنش به موقع نشان دادند

* به این موضوع اشاره کردید که اسرائیل یک عملیات غافلگیرانه انجام داد. واکنش‌های بعدی ایران و نیروهای مسلح را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من به نظرم در مجموع باید به همه نیروهای مسلح ایران خداقوت گفت. آن‌ها در دفاع مشروع از همه ظرفیت‌های خود استفاده کردند. در جایی گفته می‌شد که ما باید در کنار استفاده از ظرفیت دیپلماسی و تامین لوازم داخلی مشروعیت سیاسی نظام، در منطقه پرآشوب خاورمیانه به صنایع دفاعی و توان دفاعی خود توجه داشته باشیم و ظرفیت بازدارندگی لازم را داشته باشیم. در چنین شرایطی این واقعیت بیشتر خود را نشان داد.

آنچه در مواجهه‌ای که در این چارچوب صورت گرفت، کاملاً در چهارچوب حق دفاع مشروع ایران در مقابل تجاوز و تهدید بود. در مجموع فکر می‌کنم با وجود این‌که حملات بسیار غافلگیرکننده بود، نیروهای نظامی ما توانستند واکنش‌های به‌موقع نشان دهند.

اما نکته‌ای که باید به آن توجه شود، تحرکات داخلی است که توسط نیروهایی که به داخل نفوذ کرده و برنامه‌ریزی کرده بودند صورت گرفته بود. به نظر من باید در فرصتی مقتضی به مسئله نفوذ در کشور و در این پهنه بزرگ، با توجه به برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای که انجام شده بود، پرداخت. این افراد درصدد بر هم زدن فضای امنیت کشور و خرابکاری‌های بیشتر بودند.

به هر حال، فکر می‌کنم نیروهای نظامی ما توان و ظرفیت ایران را در این دفاع مشروع به نمایش گذاشتند، که شاید خارج از تصور و تحلیل رژیم صهیونیستی بوده است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.