
شعر در مورد مادر از حسین پناهی
بیوگرافی کامل حسین پناهی
حسین پناهی دژکوه متولد 6 شهریور 1335 در قلعه دژکوه ، کهگیلویه و بویر احمد بازیگر ، کارگردان ، نویسنده ، شاعر و فیلسوف اهل ایران بود.بیوگرافی حسین پناهی و همسرش شوکت صادقی + فرزندان
بیوگرافی کامل حسین پناهی
حسین پناهی دژکوه متولد 6 شهریور 1335 در قلعه دژکوه ، کهگیلویه و بویر احمد بازیگر ، کارگردان ، نویسنده ، شاعر و فیلسوف اهل ایران بود.بیوگرافی حسین پناهی و همسرش شوکت صادقی + فرزندان
شعر پروین اعتصامی در وصف مادر
مادر! گناه زندگیم را به من ببخش
زیرا اگر گناه من این بود، از تو بود
هرگز نخواستم که ترا سرزنش کنم
اما ترا به راستی از زادن چه سود؟
در دل مگو که از تو و رنج تو آگهم
هرگز مرا چنانکه خودستی گمان مدار…
دردم یکی نبود که زودش دوا کنی
آن به که دل نبندی ازین پس به کار من
مادر! من آن امید ز کف رفته توام
کز هر چه بگذری، نتوانی بدو رسید…
مادر! من آن امید ز کف رفته توام
درد مرا مپرس و گناه مرا ببخش…
در شاهنامه « خرد و نیکی همزاد یکدیگرند و خردمند شاهنامه نیک هم هست» ( مسکوب، 1374: 33). مفهوم خرد در این اثر ریشه در فرهنگ کهن ایران دارد، و منشأ آن به منابع کهن اسطوره ای می رسد. اهریمن و اهورا و نیک و بد همواره در اندیشه ها و آثار ایرانی بوده، و خرد همان نیروی باستانی است که باید به کمک آن نیک را از بد و اهورایی را از اهریمنی تشخیص داد. خردورزی، خردستایی و خردمندی فردوسی در واقع پژواک صدای زرتشت درگاهان است. همچنین، جنبه های اکتسابی و غریزی خرد در شاهنامه و وجود نوعی از خرد که پلید و مذموم است، در فرهنگ باستانی ایران و در منابع اسطوره ای دیده می شود که به آن خواهیم پرداخت. از آن جا که موضوع این پژوهش رابطه ی خرد و اسطوره در شاهنامه است، برداشت فوق از خرد مناسب و معقول به نظر می رسد.
کمترین حق همسایه، حفظ اموال او در هنگام غیبت اوست
در دنیای امروز، هرچند پیشرفت فنّاوری باعث روانی و آسانی امور شده؛ ولی روابط اجتماعی را پیچیدهتر و حتی کمرنگتر کرده است. باوجود افزایش اضطرابها و دغدغهها که یکی از پیامدهای زندگی مدرن است محبتها و نوعدوستیها کمتر شده و انسان متمدن امروز، تنهاتر از همیشه، از سردی روابط انسانی رنج میبرد. توجه به تربیت اجتماعی و یادآوری و آموزش اصول روابط صحیحِ میان فردی میتواند گام مؤثری در جهت بهبود شرایط و جلوگیری از آسیبهای اجتماعی بیشتر باشد.
نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: چه آنهایی [که] اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان بهنحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!
اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند.
مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.
مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و بهخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
هزاران سال است که ایرانیان شعر را دوست دارند و آن را ارج مینهند، اما در اینبین شاعران زن ایرانی به دلایل عدیدهای مثل فرهنگ مردسالاری جامعه بسیار گمنام ماندهاند. با این حال زنان شاعر و نویسندهی ایرانی قرنهاست که آثار ادبی مهمی به زبان فارسی منتشر کردهاند و تعدادی از آنها شهرهی جهانی به دست آوردهاند. شاعر زن ایرانی همیشه مسیر سختتری را نسبت به مردان شاعر طی کرده تا کتابهایش چاپ شود و بتواند مخاطب جلب کند. اولین شاعر زن ایرانی طبق گفتههای رابعهی بلخی است که در سدهی چهارم زندگی میکرده.
ر آن کس که اندیشهی بد کند *** به فرجام بد با تن خود کند
رخ مرد را تیره دارد دروغ *** بلندیش هرگز نگیرد فروغ
کسی کو بود پاک و یزدان پرست *** نیارد به کردار بد هیچ دست
خصلتهای بد انسان را فردوسی به دیوان که در اساطیر ایران باستان در اوستا و آثار زبان پهلوی و همچنین آثار شفاهی مردم رمز زشتی و ناپاکیاند، مانند کرده است. شاعر در ضمن صحبت انوشیروان با وزیرش بزرگمهر ده خصلت زشت را ده دیو میشمارد:
بدو گفت کسری که ده دیو چیست *** گز ایشان خرد را بباید گریست
چنین داد پاسخ که آز و نیاز *** دو دیوند با زور و گردن دراز
دگر خشم و رشک است و ننگ است و کین *** چو نمام و دوروی و ناپاک دین
دهم آنکه از کس ندارد سپاس *** به نیکی و هم نیست یزدان شناس
دو کار خوی نیک و کم آزاری
فرزند را وصیت مامون است
***
یکی از ویژگیهای مهم نهجالبلاغه که آن را از بسیاری از کتابهای دیگر ممتاز کرده، تنوع موضوعاتی است که در آن وجود دارد. این مجموعه غنی با پاسخ به نیازهای مختلف علمی و عملی انسان، توانسته است هدایت بشر را در عرصههای گوناگون فردی و اجتماعی بر عهده بگیرد. شاید سرّ اینکه آن را «برادر قرآن» لقب دادهاند هم در همین نکته نهفته باشد؛ چرا که قرآن نیز که کتاب هدایت بشر است، بر همین اساس نازل شده و هر آنچه را که آدمی برای هدایت، بدان احتیاج دارد؛ در خود جای داده است. برخی بزرگان با غور در این اقیانوس بیکران، نمایی کلی از محتوای غنی این کتاب عرضه کردهاند؛ به عنوان مثال استاد شهید مطهری در کتاب سیری در نهجالبلاغه که الحق و الانصاف از کتابهای بسیار مفید در زمینه آشنایی با نهجالبلاغه محسوب میشود، به چهارده موضوع مختلف که در نهجالبلاغه بیشتر به چشم میخورد، اشاره کرده است. برخی از این موضوعات عبارتند از: «الهیات و ماوراءالطبیعه»، «سلوک و عبادت»، «حکومت و عدالت»، «اهلبیت و خلافت»، «دنیا و دنیاپرستی»، «دعا و مناجات»، «اصول اجتماع»، «اخلاق