نظر اسلام در مورد تجمل گرایی  و آثار تجمل گرایی در جامعه چیست؟ در این مقاله تمام و کمال در مورد تجمل گرایی صحبت خواهیم کرد. تجمل گرایی چیست؟ تجمل گرایی گرایش به تجملات و یکی از آسیب های اجتماعی و یک بیماری روان‌شناختی است. حرکت در مسیر اعتدال در زندگی کمی سخت است و گاهی پیش

رعایت عدالت و دادگری اساس عالم مطلوب سعدی، عدا لت است ودادگستری یا به تعبیر او «نگهبانی خلق وترس خدای» به همین سبب نخستین و مهم‌ترین باب بوستان خود را بدین موضوع اختصاص داده است. وی فرمانروایی را می‌پسندد که روی اخلاص بر درگاه خداوند نهد. روز، مردمان را حکم گذار باشد و شب خداوند

دانايي به رمز داستاني مي‌گفت: در هندوستان درختي است كه هر كس از ميوه‌اش بخورد پير نمي شود و نمي‌ميرد. پادشاه اين سخن را شنيد و عاشق آن ميوه شد, يكي از كاردانان دربار را به هندوستان فرستاد تا آن ميوه را پيدا كند و بياورد. آن فرستاده سال‌ها در هند جستجو كرد. شهر و

در اطراف شهر ري مسجدي بود كه هر كس پاي در آن مي‌گذاشت، كشته مي‌شد. هيچكس جرأت نداشت پا در آن مسجد اسرارآميز بگذارد. مخصوصاً در شب هر كس وارد مي‌شد در همان دم در از ترس مي‌مرد. كم كم آوازة اين مسجد در شهرهاي ديگر پيچيد و به صورت يك راز ترسناك در آمد. تا اينكه

 آورده اند که : در زمانهای قدیم، در جنگلی، چشمه ای بود که آب خنک و زلالی داشت. عده ای خرگوش در اطراف آن چشمه زندگی می کردند. آنها هر وقت تشنه می شدند، کنار چشمه می رفتند و از آب آن می نوشیدند. خرگوشها زندگی خوب و آرامی داشتند، تا اینکه روزی، گروهی فیل به آن

آورده اند که زاهدی از جهت قربان گوسپندی خرید، در راه قومی بدیدند، طمع کردند و با یکدیگر قرار دادند که او را بفریبند و گوسپند بِبَرند. پس یک تن از پیش درآمد و گفت:‌ ای شیخ این سگ از کجا می‌آری. دیگری بدو بگذشت و گفت: شیخ مگر عزم شکار دارد؟ سیّم بدو پیوست

قورباغه‌ای در همسایگی ماری لانه داشت، هرگاه قورباغه بچه‌ای به دنیا می‌آورد، مار آمدی و بخوردی. قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی رحم است. نه در برابرش مقاومت می‌توانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم

مرد نيكوكاري به پدر و مادر خود احترام مي‎كرد. در يكي از روزها كه پدرش در خواب بود معاملة پر سودي برايش پيش آمد، ولي مغازه‎اش بسته بود و كليد مغازه نزد پدرش بود و پدرش نيز در آن وقت خوابيده بود. فروختن كالا، بستگي به بيدار كردن پدر داشت، تا كليدي را كه در

لقمان سعی می کرد در مناسبتهای مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز کند. در آیه 13 سوره لقمان آمده: يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ . ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.این آیه اشاره به توحید کرده است. از

وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ ﴿۵۴سباء﴾ و(در آن روز) بین ایشان و آروزها و شهواتشان جدایی افکنند، چنانکه پیش از این با امثال ایشان نیز که در شک و ریب بودند، چنین کردند(۵۴). سخن در این است که طالبان دنیا چون در آرزوی شهوات فانی