تاریخ انتشار : سه شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۲
کد خبر : 3866

چرا مسئولان بعد از مسئول شدن دیگر شبیه خودشان نیستند؟

چرا مسئولان بعد از مسئول شدن دیگر شبیه خودشان نیستند؟

پیش از آن‌که به قدرت برسند، شبیه خود ما بودند؛ با زبان مردم سخن می‌گفتند، در کوچه و بازار قدم می‌زدند، تلفن که زنگ می‌خورد، بی‌درنگ پاسخ می‌دادند. اما همین که پایشان به اتاق‌های دربسته‌ی مسئولیت رسید، آرام‌آرام چهره‌ها عوض شد، صداها رسمی و فاصله‌ها عمیق شد. سؤال اینجاست: آیا قدرت واقعاً انسان را تغییر می‌دهد، یا فقط نقاب‌ها را کنار می‌زند؟ این یادداشت، تلاشی‌ست برای کاوش در همین فاصله‌ی غم‌انگیز میان «قبل از مسئولیت» و «بعد از آن».

 

چهره‌هایی که زیر نور قدرت رنگ می‌بازند

در تاریخ معاصر ما، پدیده‌ای تکراری و آزاردهنده به‌چشم می‌خورد: انسان‌هایی که پیش از نشستن بر کرسی قدرت، لبریز از صداقت و دغدغه‌اند، اما پس از آن، چنان در هیاهوی موقعیت، تشریفات، محافظ، دوری از مردم و فضای اداری غرق می‌شوند که نه فقط حرف‌های دیروزشان را فراموش می‌کنند، بلکه گاهی حتی چهره‌شان برای مردم ناآشنا می‌شود.

این یک بحران شخصی یا روانی نیست؛ بحرانی عمیق در ساختار سیاست‌ورزی ماست.

تا وقتی بیرون از دایره قدرت ایستاده‌اند، خود را «از مردم» و «در کنار مردم» می‌دانند. با زبان مردم سخن می‌گویند، با پای پیاده در کوچه‌ها می‌چرخند، در کنار سفره‌های ساده می‌نشینند و از مبارزه با فساد، تبعیض، تورم، پارتی‌بازی و ناکارآمدی دم می‌زنند.

اما همین که به قدرت می‌رسند، دیوارهای نامرئی میان‌شان و مردم قد می‌کشد. زبان‌شان تغییر می‌کند، واژگان‌شان اداری، بی‌روح، و اغلب توجیه‌گر می‌شود. حالا دیگر سفره مردم مهم است، اما نه به اندازه گزارش عملکردشان. حالا دیگر درد مردم شنیده می‌شود، اما فقط از پشت شیشه‌های دوجداره‌ی خودروهای ضدگلوله یا از زاویه دوربین‌های روابط‌عمومی.

قبلاً، وقتی هنوز مسئولیت دست‌شان نبود، تلفن که زنگ می‌خورد، انگار دنیایشان متوقف می‌شد! فوراً گوشی را برمی‌داشتند، جواب می‌دادند، حرف می‌زدند، انگار زندگی‌شان فقط همین تماس بود و بس.

اما حالا که به جایگاه مسئولیت رسیده‌اند، شده‌اند استاد بزرگ فرار از پاسخگویی. هر وقت زنگ می‌زنی، با همان لحن نخ‌نما و کلیشه‌ای می‌شنوی:

«من در جلسه‌ام.»

جالب اینجاست که انگار همه جلسات دنیا به لطف حضور ایشان زنده است و اگر نباشند، جهان از حرکت می‌ایستد!

و توی این بازی «من در جلسه‌ام»، کسی نمی‌پرسد آن جلسه‌ی مهم چقدر مفید است یا اصلاً نتیجه‌ای دارد یا نه. مهم این است که تلفن را جواب ندهی، کارها را پشت گوش بیندازی و مردمی که دنبال پاسخ‌اند را چشم‌انتظار بگذاری.

این تغییر ناگهانی چهره، تنها ریشه در قدرت ندارد؛ ریشه در نگاه ابزاری به قدرت دارد.

وقتی مسئولیت را نه امانت، بلکه نردبان شخصی، تریبون تبلیغاتی، یا جایگاه اثبات خود می‌دانند، طبیعی‌ست که به‌جای آن‌که به چالش‌ها پاسخ دهند، به توجیه‌گری و رفو کردن ظاهر امور روی بیاورند. چنین نگاهی، انسان را وا‌می‌دارد تا برای ماندن، حقیقت را قربانی کند و برای بالا رفتن، رفاقت را فدای رقابت نماید.

جای تأسف دارد که ما هنوز میان «پیش از مسئولیت» و «پس از مسئولیت» تفاوتی عمیق می‌بینیم.

انگار قدرت نه تنها رفتار، بلکه شخصیت افراد را نیز بازسازی می‌کند.

کسی که روزی از ساده‌زیستی می‌گفت، حالا نگران برند کت و شلوار و کیفیت خودرو محل کار خود است. کسی که فریاد عدالت‌خواهی سر می‌داد، امروز در برابر بی‌عدالتیِ آشکار، لب فروبسته و به جلسه بعدی حواله می‌دهد.

آیا مشکل در خود قدرت است؟ یا در کسانی که بدون خودشناسی وارد میدان قدرت می‌شوند؟

قدرت ذاتاً فاسد نمی‌کند؛ قدرت، آزمون است. آیینه‌ای‌ست که ذات انسان را در معرض نور قرار می‌دهد.

اگر فرد، ریشه در اخلاق و باورهای عمیق نداشته باشد، این نور، چهره‌اش را می‌سوزاند. و اگر ریشه داشته باشد، او را چون درختی بارور به ثمر می‌رساند.

ما نیازمند مسئولانی هستیم که پیش از گرفتن مسئولیت، خود را تربیت کرده باشند؛ که بدانند پشت هر تصمیم‌شان، زندگی صدها هزار انسان ممکن است دگرگون شود؛ که هر امضایشان، می‌تواند امید یا ناامیدی بیافریند.

مسئولان ما باید هر روز این پرسش را از خود بپرسند:

“آیا امروز همان کسی هستم که دیروز وعده‌اش را دادم؟”

اگر پاسخ مثبت بود، راه را درست آمده‌اند.

و اگر نه، باید بی‌درنگ بایستند، بازنگری کنند، و فروتنانه از مردم عذر بخواهند؛ چرا که مردم، گاه از اشتباه نمی‌رنجند، اما از دروغ چرا.

در پایان، باید گفت:

تغییر چهره مسئولان، نه فقط مایه تمسخر یا طنز است، بلکه زنگ خطری جدی برای سرمایه اجتماعی کشور است.

مردم، اگر احساس کنند میان حرف و عمل فاصله است، اعتمادشان را نه فقط به یک فرد، بلکه به کلیت ساختار از دست می‌دهند.

و آن‌گاه، بازسازی این اعتماد، به‌مراتب دشوارتر از حل هر بحران اقتصادی و سیاسی خواهد بود.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.