تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۹:۵۲
کد خبر : 4767

شکاف اعتماد؛ چرا رابطه مردم و مسئولان تضعیف شده است؟

شکاف اعتماد؛ چرا رابطه مردم و مسئولان تضعیف شده است؟

اعتماد، محصول عملکرد است نه تبلیغ

اعتماد امری یک‌طرفه یا دستوری نیست، بلکه نتیجه تعامل شفاف، رفتار عادلانه، عملکرد قابل‌قبول و تجربه‌های مثبت در طول زمان است. ترمیم این اعتماد از مسیر کنترل رسانه یا وعده‌درمانی ممکن نیست، بلکه نیازمند اصلاح ساختارهای تصمیم‌گیری، افزایش شفافیت، تقویت نظارت همگانی و فراهم شدن زمینه مشارکت واقعی مردم است.

تا زمانی که اصول حکمرانی سالم و عدالت‌محور جایگاه واقعی خود را نیابند، شکاف اعتماد همچنان گسترش خواهد یافت.

 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصر زنگی ، اعتماد عمومی یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های اجتماعی هر جامعه محسوب می‌شود. این سرمایه‌ی نامرئی، نقشی حیاتی در مشروعیت نظام سیاسی، انسجام اجتماعی و کارآمدی نظام حکمرانی ایفا می‌کند. با این حال، در بسیاری از جوامع، به‌ویژه در کشورهایی که با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی مواجه بوده‌اند، شاهد کاهش روزافزون سطح اعتماد مردم به مسئولان هستیم. در این نوشتار، به بررسی علمی و جامعه‌شناختی عوامل اصلی این کاهش اعتماد می‌پردازیم.

۱. نبود شفافیت و پاسخ‌گویی

یکی از علل اساسی کاهش اعتماد عمومی، فقدان شفافیت در عملکرد نهادهای حاکمیتی و مسئولان است. زمانی که تصمیم‌گیری‌ها پشت درهای بسته انجام می‌گیرد و اطلاعات به‌صورت ناقص یا گزینشی به افکار عمومی منتقل می‌شود، مردم احساس می‌کنند از فرایند حکمرانی کنار گذاشته شده‌اند.

در نبود نظام‌های مؤثر برای پاسخ‌گویی، اشتباهات و ناکارآمدی‌ها بدون پیگیری یا اصلاح باقی می‌ماند و این مسئله به تصور وجود فساد ساختاری در ذهن مردم دامن می‌زند.

۲. تجربه زیسته مردم و وعده‌های تحقق‌نیافته

مردم نه بر پایه گفتار مسئولان، بلکه بر اساس آنچه در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنند قضاوت می‌کنند. فاصله‌ی عمیق میان وعده‌های داده‌شده و واقعیت‌های ملموس در زمینه‌هایی چون معیشت، اشتغال، تورم و عدالت اجتماعی، باعث سلب اعتماد عمومی می‌شود.

تکرار وعده‌هایی که تحقق نمی‌یابند، ذهنیت مردم را نسبت به کارآمدی و صداقت مسئولان تخریب می‌کند و حتی وعده‌های صادقانه و قابل اجرا نیز بی‌اثر جلوه می‌کند.

۳. نابرابری و احساس بی‌عدالتی

احساس بی‌عدالتی، یکی از قوی‌ترین عوامل تخریب‌کننده اعتماد در جامعه است. وقتی مردم می‌بینند که برخی افراد یا گروه‌ها از امتیازات خاص، مصونیت از قانون یا رانت بهره‌مند هستند، باور عمومی به عدالت ساختاری دچار تزلزل می‌شود.

نابرابری‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نه‌تنها سبب ایجاد فاصله طبقاتی می‌شوند، بلکه موجب می‌گردند مردم مسئولان را نه نماینده خود، بلکه طبقه‌ای جداشده و بی‌ارتباط با زندگی واقعی‌شان بدانند.

۴. اختلاف روایت‌ها و افول اعتماد به رسانه‌های رسمی

با گسترش فضای ارتباطی و دسترسی مردم به منابع اطلاعاتی متنوع، امکان مقایسه و سنجش روایت‌های رسمی با واقعیت اجتماعی فراهم شده است. اگر رسانه‌های رسمی نتوانند با صداقت، واقعیت را بازتاب دهند، مردم به این رسانه‌ها بی‌اعتماد شده و به منابع غیررسمی گرایش پیدا می‌کنند.

این شکاف اطلاعاتی، موجب تضعیف روایت‌های رسمی و بی‌اعتباری نهادهای اطلاع‌رسانی و به‌تبع آن، کل نظام حکمرانی می‌شود.

۵. فرسایش سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی به معنای اعتماد، مشارکت و ارتباط میان اعضای جامعه است. زمانی که این سرمایه به دلایلی چون سیاست‌زدگی شدید، محدود شدن آزادی‌های مدنی، و کاهش مشارکت اجتماعی تضعیف می‌شود، سطح اعتماد عمومی نیز افت می‌کند.

در چنین شرایطی، مردم نه‌تنها به مسئولان، بلکه حتی به یکدیگر نیز بی‌اعتماد می‌شوند که این مسئله برای هر نوع اصلاح یا گفت‌وگوی ملی، تهدیدی جدی به شمار می‌رود.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.