مسجد مهمان كش

مسجد مهمان كش

در اطراف شهر ري مسجدي بود كه هر كس پاي در آن مي‌گذاشت، كشته مي‌شد. هيچكس جرأت نداشت پا در آن مسجد اسرارآميز بگذارد. مخصوصاً در شب هر كس وارد مي‌شد در همان دم در از ترس مي‌مرد. كم كم آوازة اين مسجد در شهرهاي ديگر پيچيد و به صورت يك راز ترسناك در آمد. تا اينكه

حکایت  در ضعف و پیری

حکایت در ضعف و پیری

مهمان پیری شدم در دیار بکر که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش بجز این فرزند نبوده است، درختی درین وادی زیارتگاهست که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند، شب‌هاي‌ دراز در آن پای درخت به حق بنالیده‌ام تا مرا این فرزند بخشیده است. شنیدم که پسر

حکایت های زیبا از گلستان سعدی

حکایت های زیبا از گلستان سعدی

 در سیرت پادشاهان درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیرست ترا و جمله مسلمانان را. اي زبردست زیر دست اذيت گرم تا کی بماند این بازار به

داستان خرگوش پير و فيل‌ها 

داستان خرگوش پير و فيل‌ها 

 آورده اند که : در زمانهای قدیم، در جنگلی، چشمه ای بود که آب خنک و زلالی داشت. عده ای خرگوش در اطراف آن چشمه زندگی می کردند. آنها هر وقت تشنه می شدند، کنار چشمه می رفتند و از آب آن می نوشیدند. خرگوشها زندگی خوب و آرامی داشتند، تا اینکه روزی، گروهی فیل به آن

حکایت دو گنجشک از کتاب کلیله و دمنه

حکایت دو گنجشک از کتاب کلیله و دمنه

روزی، روزگاری، دو گنجشک، لانه ای در سوراخی بالای دیوار یک خانه داشتند. دوران زندگی دو گنجشک در آن جا به خوبی و خوشی سپری میشد. پس از مدتی آن دو گنجشک، فرزندی را به دنیا آوردند و خوشحال و خرم شدند. یک روز که گنجشک پدر در جستجوی غذا از لانه بیرون رفته بود؛

حکایت قضاوت عجولانه

حکایت قضاوت عجولانه

در زمان های قدیم، یک مرد و یک زن در کشور هند زندگی می کردند که فرزند دار نمیشدند. از این رو مرد به فکر افتاد. او صبح به بازار رفت و میمونی را خرید تا شادی را از این طریق بر خانه حکمفرما کند. زن و مرد مثل بچه ی خود به میمون علاقه

حکایت دروغگویی از کتاب کلیله و دمنه

حکایت دروغگویی از کتاب کلیله و دمنه

بازرگان فقیری بود که قصد سفر داشت. تنها داشته ی او صد من آهن بود که به رسم امانت در خانه دوستش گذاشت و رفت ولی دوستش پس از فروختن این امانت، پولش را خرج کرد. یک روز، بازرگان به قصد طلب آهن به خانه ی دوستش رفت. مرد گفت:در انبار خانه ام از آهن

قصه باغداران بخیل

قصه باغداران بخیل

شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجت الاسلام قرائتی درختانی که با قهر الهى قطع شدند مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان

توبه نصوح را بدانید
توبه نصوح

توبه نصوح را بدانید

نصوح کیست : نصوح مردی بود با هیئت و قیافه‌ی زنانه. او در حمام‌های زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی می‌کرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود…داستانی برای توبه نصوح در مثنوی معنوی آمده که با زبان نمادین چگونگی

خلاصه داستان رستم و سهراب به همراه گزیده اشعار

خلاصه داستان رستم و سهراب به همراه گزیده اشعار

داستان رستم و سهراب: سخن پایانی

داستان رستم و سهراب به عنوان شاهکار حکیم توس، سرشار از تضادهای درونی دو ابرقهرمان است، تضاد بین شجاعت و تعصب، عشق و جنگ آوری، حقیقت و توهم!

رستم و سهراب هر دو در تلاش برای شناخت یکدیگرند، اما در نهایت تقدیر آنها را مقابل هم قرار میدهد، اما اگر میان دو پهلوان گفتگویی دوستانه و بدون تعصب انجام می شد شاید سرنوشت هم راه خود را کج میکرد و از مسیر دیگری می رفت!

اما همه اینها از هنر والای داستانپردازی فردوسی است تا به آیندگان بگوید که تنها راه نجات و سازندگی، گفتگوی بی ترس و تعصب است وگرنه کار به جایی خواهد رسید که حتی بهترین فرزندان این سرزمین با اشتباه پدرانشان کشته خواهند شد