تاریخ انتشار : جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۹:۰۱
کد خبر : 4952

روایت ناگفته از نجات شهید حجت‌الله قرغانی در عملیات خیبر؛ تابلویی از ایمان، ایثار و اراده در میدان نبرد

روایت ناگفته از نجات شهید حجت‌الله قرغانی در عملیات خیبر؛ تابلویی از ایمان، ایثار و اراده در میدان نبرد

در یکی از سخت‌ترین روزهای پس از عملیات خیبر، گروهی از رزمندگان به فرماندهی سردار احمد باعثی در عمق خاک عراق مأموریتی حیاتی را بر عهده داشتند. در میانه‌ی آتش سنگین دشمن و میان پیکرهای مطهر شهدا، ندایی ضعیف از زیر اجساد به گوش رسید؛ صدای شهید حجت‌الله قرغانی که هنوز زنده بود. حسین کرم‌نسب، راوی این واقعه، از لحظه‌های نفس‌گیر نجات او تا شهادت نهایی‌اش در عملیات نصر چهار روایت می‌کند؛ خاطره‌ای که نماد زنده‌ای از روح ایمان، پایداری و معنای واقعی “خدمت به خلق” در فرهنگ ایثارگری ایران اسلامی است.

 

 خبر و روایت تاریخی:

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصر زنگی، خاطره‌ای از روزهای پر التهاب پس از عملیات خیبر، یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ دفاع مقدس را روایت می‌کند؛ لحظه‌ای که میان آتش و خون، نوری از امید در دل خاک عراق تابید.

راوی این خاطره، حسین کرم‌نسب، از نیروهای رزمنده محور جنوب و عضو «هیئت طلایه‌داران راه شهیدان بهبهان» است که از نجات شهید حجت‌الله قرغانی، از دل میدان نبرد سخن می‌گوید:

«یک روز پس از عملیات خیبر بود. نبرد در خطوط مقدم همچنان ادامه داشت. به همراه سردار احمد باعثی، نورالله کرم‌نسب و سعید نجفی با یک هلیکوپتر، در منطقه پت و در عمق ۲۰ کیلومتری خاک عراق هلی‌برد شدیم. شب هنگام، مأموریت یافتیم چهار نفر از رزمندگان گردان امام حسین(ع) به فرماندهی سردار یوسف حمیدی را به عقب بازگردانیم. در میان راه، سعید نجفی به شدت مجروح شد و ما با سختی و در میان منورهای دشمن، او را بر برانکاردی از مسیر آب و نی‌زارها عبور دادیم.»

در ادامه این روایت آمده است:
«در تاریکی شب، وانت آبی‌رنگی از دور نمایان شد. راننده گفت ماشین پر از پیکر شهیدان است، اما با اصرار ما پذیرفت سعید را نیز سوار کنیم. سعید را روی برانکارد گذاشتیم و بر روی در عقب نشستیم تا او را به بهداری برسانیم. در مسیر، در میان صدای خمپاره‌ها، ناگهان صدایی ضعیف از زیر پیکر شهدا شنیدم که گفت: “کرم‌نسب… کرم‌نسب…” پرسیدم تو کی هستی؟ پاسخ داد: “من حجت‌الله قرغانی‌ام…”»

با تمام توان، سعید را به بهداری رساندیم و بلافاصله بازگشتیم تا اجساد را از وانت پایین بیاوریم. پیکر حجت‌الله را به سنگر بهداری منتقل کردیم. بدنش پر از ترکش و خون‌ریزی شدیدی داشت، اما با اراده‌ای بی‌نظیر و نگاهی آرام، تا آخرین لحظه هوشیار بود. پزشکان لباس‌هایش را با قیچی پاره کردند تا خون‌ریزی را بند بیاورند. بدنش سرد و لرزان بود، اما روحش گرم و استوار. خدا را شکر، آن شب از مرگ نجات یافت.

اما سرنوشت او در ادامه مسیر رقم خورد. شهید حجت‌الله قرغانی، پس از عملیات خیبر، بار دیگر در صف مجاهدان راه حق در عملیات نصر چهار و در مناطق کردستان حضور یافت و این‌بار، در اوج ایمان و استقامت، به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

راوی در پایان می‌گوید:
«یاد حجت‌الله و همرزمانش، یادآور این حقیقت است که راه خدا با سختی آغاز می‌شود، اما با پاداشی جاودانه پایان می‌یابد. آنان به ما آموختند که خدمت به خلق، ادامه همان مسیر ایثار است و ایمان، در میدان عمل معنا می‌یابد.»

 

پایگاه خبری تحلیلی عصر زنگی

✍ خبرنگار: حسین جعفری‌نیکو

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.