بی توجهی به محرومان که سبب سوختن باغ شد رسیدگى به مساکین مستحب نیست، بلکه واجب است، زیرا خداوند به خاطر ترک مستحب کسى را کیفر نمى دهد. در این آیه محروم کردن مسکین سبب سوختن باغ در دنیا شد و در آخرت نیز، دوزخیان، دلیل دوزخى شدن خود را بى اعتنایى به محرومان مى دانند. «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ... لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ»[۷
قصه باغداران بخیل

شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجت الاسلام قرائتی درختانی که با قهر الهى قطع شدند مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان
شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجت الاسلام قرائتی
درختانی که با قهر الهى قطع شدند
مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است. «فَتَنادَوْا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکرى است.
قهر الهى، گاهى به افراد مى رسد. همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»[۱]، گاهى به مال مى رسد مثل این آیات که باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى رسد، نظیر قارون که خودش و خانه اش و سرمایه اش به خاک فرو رفت. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ»[۲]
بخل مانع خیر به انسان
در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یک بار در آیه «مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ» و یک بار داستان این آیات. سنّت هاى خوب نیاکان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند. گناه، سبب محرومیت است. امام باقر علیه السلام فرمود: «ان الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق»[۳]
مردى که گناه مى کند، به همان میزان از رزق الهى محروم مى شود. چنانکه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى گردد.[۴] ارزش مال تا جایى است که فکر را منحرف نکند وگرنه به حکم خداوند مسجد ضرار خراب مى شود و گوساله طلایى سامرى را مى سوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفاً»[۵]
داستان باغ سوخته
مرد باغ دارى که هر سال از میوه هاى باغش به فقرا انفاق مى کرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکى از وارثان مخالف بود ولى اکثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوه ها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کرده ایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0