تاریخ انتشار : یکشنبه 4 می 2025 - 17:10
کد خبر : 2339

بی توجهی به محرومان که سبب سوختن باغ شد رسیدگى به مساکین مستحب نیست، بلکه واجب است، زیرا خداوند به خاطر ترک مستحب کسى را کیفر نمى‏ دهد. در این آیه محروم کردن مسکین سبب سوختن باغ در دنیا شد و در آخرت نیز، دوزخیان، دلیل دوزخى شدن خود را بى اعتنایى به محرومان مى‏ دانند. «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ... لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ»[۷

قصه باغداران بخیل

قصه باغداران بخیل

شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجت الاسلام قرائتی درختانی که با قهر الهى قطع شدند مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان

شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجت الاسلام قرائتی

درختانی که با قهر الهى قطع شدند

مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است. «فَتَنادَوْا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکرى است.

قهر الهى، گاهى به افراد مى ‏رسد. همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»[۱]، گاهى به مال مى ‏رسد مثل این آیات که باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى ‏رسد، نظیر قارون که خودش و خانه‏ اش و سرمایه ‏اش به خاک فرو رفت. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ»[۲]

بخل مانع خیر به انسان

در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یک بار در آیه «مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ» و یک بار داستان این آیات. سنّت‏ هاى خوب نیاکان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند. گناه، سبب محرومیت است. امام باقر علیه السلام فرمود: «ان الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق»[۳]

مردى که گناه مى‏ کند، به همان میزان از رزق الهى محروم مى ‏شود. چنانکه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى‏ گردد.[۴] ارزش مال تا جایى است که فکر را منحرف نکند وگرنه به حکم خداوند مسجد ضرار خراب مى‏ شود و گوساله طلایى سامرى را مى‏ سوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفاً»[۵]

داستان باغ سوخته‏

مرد باغ دارى که هر سال از میوه ‏هاى باغش به فقرا انفاق مى‏ کرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکى از وارثان مخالف بود ولى اکثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوه ‏ها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کرده ‏ایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.