در کلام اندیشمندان: عالم بى عمل، مانند گرسنهاى است که بر روى گنج خوابیده. عالم بى عمل، مانند تشنهاى است بر کنار آب و دریا. عالم بى عمل، مانند طبیبى است که خود از درد مىنالد. عالم بى عمل، مانند بیمارى است که دائماً نسخه درمان را مىخواند، ولى به آن عمل نمىکند. عالم بى عمل، مانند منافقى است که سخن و عملش یکى نیست. عالم بى عمل، مانند پیکرى است بى روح و زنبورى است بى عسل. (19) عالم بى عمل، مانند چاه فاضلابى است که درون آن متعفّن است. عالم بى عمل، مانند قبرى است که ظاهرش سالم ولى درونش استخوانها پوسیده
علم بدون عمل

علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانى نه محقق بود نه دانشمند چارپایى بر او کتابى چند آن تهى مغز را چه علم و خبر که برو هیزم است یا دفتر؟ (17) الاغى بر پشت خود بارى از کتابهاى نفیس و با ارزش حمل مىکند. کتابهایى که هر کدام، دنیایى از
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانى
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایى بر او کتابى چند
آن تهى مغز را چه علم و خبر
که برو هیزم است یا دفتر؟ (17)
الاغى بر پشت خود بارى از کتابهاى نفیس و با ارزش حمل مىکند. کتابهایى که هر کدام، دنیایى از معارف و حکمت و علوم مورد نیاز بشر را در بر دارند.
لیکن الاغ بیچاره چه مىداند که چه بر پشت گرفته! و این بار با محمولههاى دیگر که پیشتر مىبرد چه فرقى دارد. او فقط مىداند که بارى بر پشتش سنگینى مىکند، و به هر سوى او را هدایت کنند به هر مشقّتى هم باشد، بار را با خود حمل مىکند، براى او بار کتاب و بار کاه توفیر و فرقی نمىکند.
همهاش بار است و او بارکش! ولى از آن روى که گفتهاند: «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى، شخص عالم مىداند که چه جواهرى بر پشت الاغ بار شده است؛ و عالم وقتی ارزشمند مىشود که علومى را که یاد می گیرد خودش هم به کار بگیرد و به دیگران نیز بیاموزاند؛ و الّا هیچ کس، الاغ را با آن همه کتابی که حمل می کند دانا نمىخواند، و با نفیس بودن کتابها به ارزش الاغ اضافه نمی شود؛ و او را از حیوانیّت خارج نمىسازد.
و تصوّر کنید که وقتی الاغ، کتابى را بر پشتش حمل می کند، غرور و سرکشى نماید و ادّعا کند که من همه چیز را مىدانم و سُم بر زمین بزند و بگوید دیگر بار نمىبرم، و من آزاد و مستقل هستم. چه مىشود!؟ کمترین چیزى که نصیب آن الاغ مىشود خشم و غضب صاحب الاغ است که با ضربههاى چوب، چنان از او پذیرایى کند که دیگر از این فکرها و ادعاها به سرش نزند و این چه عاقبت ناگوارى است!! و این تمثیل عالمانى است که با آگاهى به حقایق، آیات خدا را تکذیب مىکنند.
با این که کتاب آسمانى در پیش خو دارند و می دانند که چه اوامر و نواهى را فرموده است، امّا باز مطیع هواى نفس مىشوند و به محتوا و مضمون آن عمل نمىکنند؛ و این موضوع باعث می شود که هم خودش و هم دیگر انسانها دچار فساد و انحراف شوند؛ و خداوند در سوره احزاب آیه 67 میفرماید: «رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا» (پروردگارا، ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان) فاسد خود را کردیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.
مثل این گونه افراد در داشتن کتاب و علم و عمل نکردن به آن و تکذیب آیات الهى و گمراه نمودن انسانها از راه حق، مثل الاغى است که بارى کتاب بر پشت دارد ولى از آنچه که با خود دارد چیزى نمىفهمد و بهرهاى نمىبرد و بالطّبع هدایت هم نمىشود
برچسب ها :عصرزنگی.علم.بدون عمل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0