تاریخ انتشار : یکشنبه 4 می 2025 - 12:08
کد خبر : 2296

در کلام اندیشمندان: عالم بى عمل، مانند گرسنه‏اى است که بر روى گنج خوابیده. عالم بى عمل، مانند تشنه‏اى است بر کنار آب و دریا. عالم بى عمل، مانند طبیبى است که خود از درد مى‏نالد. عالم بى عمل، مانند بیمارى است که دائماً نسخه درمان را مى‏خواند، ولى به آن عمل نمى‏کند. عالم بى عمل، مانند منافقى است که سخن و عملش یکى نیست. عالم بى عمل، مانند پیکرى است بى ‏روح و زنبورى است بى‏ عسل. (19) عالم بى عمل، مانند چاه فاضلابى است که درون آن متعفّن است. عالم بى عمل، مانند قبرى است که ظاهرش سالم ولى درونش استخوان‏ها پوسیده

علم بدون عمل

علم بدون عمل

علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانى‏ نه محقق بود نه دانشمند چارپایى بر او کتابى چند آن تهى مغز را چه علم و خبر که برو هیزم است یا دفتر؟ (17) الاغى بر پشت خود بارى از کتابهاى نفیس و با ارزش حمل مى‏کند. کتابهایى که هر کدام، دنیایى از

علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانى‏
نه محقق بود نه دانشمند
چارپایى بر او کتابى چند
آن تهى مغز را چه علم و خبر
که برو هیزم است یا دفتر؟ (17)
الاغى بر پشت خود بارى از کتابهاى نفیس و با ارزش حمل مى‏کند. کتابهایى که هر کدام، دنیایى از معارف و حکمت و علوم مورد نیاز بشر را در بر دارند.
لیکن الاغ بیچاره چه مى‏داند که چه بر پشت گرفته! و این بار با محموله‏هاى دیگر که پیشتر مى‏برد چه فرقى دارد. او فقط مى‏داند که بارى بر پشتش سنگینى مى‏کند، و به هر سوى او را هدایت کنند به هر مشقّتى هم باشد، بار را با خود حمل مى‏کند، براى او بار کتاب و بار کاه توفیر و فرقی نمى‏کند.
همه‏اش بار است و او بارکش! ولى از آن روى که گفته‏اند: «قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى، شخص عالم مى‏داند که چه جواهرى بر پشت الاغ بار شده است؛ و عالم وقتی ارزشمند مى‏شود که علومى را که یاد می گیرد خودش هم به کار بگیرد و به دیگران نیز بیاموزاند؛ و الّا هیچ کس، الاغ را با آن همه کتابی که حمل می کند دانا نمى‏خواند، و با نفیس بودن کتابها به ارزش الاغ اضافه نمی شود؛ و او را از حیوانیّت خارج نمى‏سازد.
و تصوّر کنید که وقتی الاغ، کتابى را بر پشتش حمل می کند، غرور و سرکشى نماید و ادّعا کند که من همه چیز را مى‏دانم و سُم بر زمین بزند و بگوید دیگر بار نمى‏برم، و من آزاد و مستقل هستم. چه مى‏شود!؟ کمترین چیزى که نصیب آن الاغ مى‏شود خشم و غضب صاحب الاغ است که با ضربه‏هاى چوب، چنان از او پذیرایى کند که دیگر از این فکرها و ادعاها به سرش نزند و این چه عاقبت ناگوارى است!! و این تمثیل عالمانى است که با آگاهى به حقایق، آیات خدا را تکذیب مى‏کنند.
با این که کتاب آسمانى در پیش خو دارند و می دانند که چه اوامر و نواهى را فرموده است، امّا باز مطیع هواى نفس مى‏شوند و به محتوا و مضمون آن عمل نمى‏کنند؛ و این موضوع باعث می شود که هم خودش و هم دیگر انسانها دچار فساد و انحراف ‏شوند؛ و خداوند در سوره احزاب آیه 67 میفرماید: «رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا» (پروردگارا، ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان) فاسد خود را کردیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.
مثل این گونه افراد در داشتن کتاب و علم و عمل نکردن به آن و تکذیب آیات الهى و گمراه نمودن انسانها از راه حق، مثل الاغى است که بارى کتاب بر پشت دارد ولى از آنچه که با خود دارد چیزى نمى‏فهمد و بهره‏اى نمى‏برد و بالطّبع هدایت هم نمى‏شود

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.