تاریخ انتشار : شنبه 3 می 2025 - 9:29
کد خبر : 2188

زن در دین زرتشت

یکسان‌نگری زرتشت به زن و مرد سبب شد تا موقعیت اجتماعی، سیاسی زنان در ایران به منزلة طبقة اجتماعی قدرتمند، سازمان یافته‌تر از قبل گردد. در دین زرتشت زنان از آزادی‌هایی چون حق انتخاب همسر برخوردار بودند هر‌چند که پاره‌ای از سنت‌ها چون نامزد نمودن آنان در خردسالی و کسب رضایت والدین برای ازدواج تا حدی دامنة این آزادی را محدود می کرد. ازدواج در دین زرتشت فقط بعد جسمانی نداشت بلکه زرتشتیان به ازدواج به منزلة امری مقدسی که منشأ خیر و برکت فراوان است می‌نگریستند. مزایا و امتیازات زنان با توجه به نوع ازدواجشان متفاوت بود. فسخ قرارداد ازدواج در دین زرتشت امری آسان نبود. در این دین، دو طرف ازدواج می‌توانستند درخواست طلاق را مطرح کنند بنابرین حق طلاق فقط در اختیار مردان نبود مردان نیز تنها با ارائة دلیل قانع‌کننده در محکه می‌توانستند همسر خود را طلاق دهند

زنان از نظر دین زرتشت

زنان از نظر دین زرتشت

در آیین زرتشتی زن و مرد یکسان هستند و بهتری و برتری آنان تنها یک شرط دارد و آن راستی در اندیشه و گفتار و کردار است و در این کار نیز خواست هرکس، خدمت هرچه بیشتر به جهان است.

موقعیت اجتماعی زنان
وضعیت ازدواج زنان و حق انتخاب همسر
بنیاد بیوکانی(= زناشویی) در دین زرتشت باید بر پایة خرد، عشق، هم‌کاری و دل‌بستگی به سازندگی استوار باشد. ازدواج در دین زرتشت اهمیت بسزایی دارد( فرهنگ، 1374: 166).
در کتب مقدس زرتشتی آمده‌است که، هرگاه دختران جوان به سن بلوغ می‌رسیدند از اهورامزدا درخواست می‌کردند تا شوهری دانا، زیبا و تندرست نصیب آنان گرداند.و اهورامزدا تأکید کرده‌است آیین بیوکانی از بهترین کارها می‌باشد.
در دین زرتشت آزادی نسبی برای انتخاب همسر وجود داشت. بنا به توصیة زرتشت، پیوند زناشویی نوعی پیوند برابری بین زن و مرد است ازین‌روی او مردان و زنان را به‌طور یکسان مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید در انتخاب همسر، خرد را ملاک خود قرار دهید(همان، 168).
زرتشت هم‌چنین به دختر خود- چیستا- و دیگر دختران جوان توصیه می‌کند که دانایی را یکی از شرایط انتخاب همسر قرار دهند( رجبی، 1380: 451). منبع زرتشتی دیگر نیز به مرد زرتشتی توصیه می‌کند برای دختران خود شوهری هوشیار و دانا انتخاب نمایند زیرا مرد هوشیار مانند زمین بارور است هر تخمی که در آن کاشته شود حاصل دهد.
سن ازدواج برای دختران 15 سالگی ذکر شده‌است(راوندی، 1340: 662).
دختران حق داشتند در مورد همسر آیندة خود تصمیم بگیرند. بنابرین آزادی نسبی در گزینش همسر را داشتند هرچند که رضایت پدر و مادر برای ازدواج نیز یکی از شروط ازدواج بود.
در دین زرتشت، پدر حق نداشت دختر خود را مجبور به ازدواج با کسی نماید. دختر در صورت مخالفت با پدر از ارث محروم نمی‌شد مگر آن‌که، دختر به مردی علاقه‌مند می‌شد و با وجود مخالفت پدر و مادر با او ازدواج می‌کرد که در دین زرتشت به آنان خودرأی‌زن یا خودسر‌زن می‌گفتند.
رسم نامزدی نمودن دختران در خردسالی نیز از جملة سنت‌هایی بود که تا‌حدی مانعی برای آزادی در انتخاب همسر در آینده به شمار می‌آمد( رجبی، 1380: 454).
زرتشتیان برآنند که هرگاه فرشتة اشی- مظهر توانگری و برکت – با زنان همراه شود سپید‌بخت می‌گردند. و زنانی که یار مرد پارسای خود باشند به توانگری می‌رسند(حجازی، 1370: 53).
یکی از اهداف اصلی ازدواج در دین زرتشت، زایش است. به‌همین‌دلیل فرشتة اشی، فرشتة توانگری و باروری است. در منابع زرتشتی آمده‌است، اشی از ازدواج نکردن دختران و سقط جنین، روابط نامشروع، خیانت زنان گله دارد زیرا همة این موارد به جریان تولید‌مثل آسیب می‌رساند. ازین‌روی می‌توان استنباط کرد تأکید و تقدس ازدواج در دین زرتشت در واقع وسیلة مناسبی برای جلوگیری از بی‌بند‌وباری حاکم بر تولید‌مثل محسوب می‌شد به‌همین دلیل تأکید شده‌است فرشتة اشی از زنان خائن حمایت نمی‌کند هر‌چند که روابط نامشروع آنان نیز ممکن است منجر به تولید‌مثل گردد(همان، 54).
در دین زرتشت، ازدواج انواع مختلفی داشت و زنان از مزایا و امتیازات متفاوتی برخوردار بودند. کامل‌ترین ازدواج شامل شاه‌زن بود. این‌گروه از زنان، دوشیزگانی بودند که برای نخستین بار شوهر می‌کردند. شاه‌زن از کامل‌ترین مزایای زناشویی بهره‌مند می‌شد و امور خانه و فرزندان را به همراهی شوهر به‌طور مشترک اداره می‌کرد. یوگازن، سترزن و چکرزن مزایای کم‌تری نسبت به شاه‌زن داشتند(رجبی، 1380: 454-452). تعداد ازدواج نیز در ایران باستان به‌ویژه در میان طبقة ثروتمند امری متداول بود. مردان عادی به دلیل بی‌بهره بودن از ثروت نمی‌توانستند بیش از یک زن داشته‌باشند(همان، 452).

حق طلاق
با این که ازدواج در دین زرتشت، امری مقدس به شمار می‌رفت. طلاق گرفتن امری ساده نبود. در ایران باستان قوانین سختی در مورد طلاق وجود داشت. شوهر به راحتی نمی‌توانست همسر خود را رها کند. در کتاب دین‌کرت آمده‌است، هرگاه شوهر بخواهد همسرش را طلاق بدهد باید نزد قاضی شکایت کند. اگر قاضی رأی به ادامة زندگی داد آن‌ها باید زندگی خود را ادامه بدهند.
شوهر متمرد نیز به مجازات سخت محکوم می‌شد تا بی‌جهت متمایل به طلاق نگردد. موارد طلاق در دین زرتشت به چهار مورد زیر محدود می‌شد: 1- ارتکاب زن به عمل زنا و محرز شدن فساد اخلاقی او 2- در‌صورتی که زن به جادوگری پرداخته و آن را تعلیم می‌داد 3- عقیم بودن زن. درین صورت مرد می‌توانست ابتدا او را شوهر دهد و زن دیگری اختیار کند یا آن‌که بدون طلاق زن اول، زن دوم اختیار کند 4- زن، ایام دشتان را مخفی نگه می‌داشت شوهر می‌توانست او را طلاق دهد. زن تنها درصورتی که مرد، توانایی جنسی نداشت می‌توانست درخواست طلاق نماید(دانای علمی، 1374: 26).

وضعیت پوشاک و آرایش زنان
از دیدگاه زرتشت در مورد حجاب آگاهی چندانی نداریم ولی آن‌چه مسلم است زنان زرتشتی خود را مقید به حجاب می‌دانستند. منابع، از پوشش زنان در عهد هخامنشی، اشکانی و ساسانی گزارش در اختیارمان قرار می‌دهند. زنان عادی در دورة اشکانی، قبایی تا زانو بر تن می‌کردند و با شنلی که بر سر افکنده می‌شد گیسوان خود را نیز به شیوة یونانیان آرایش می‌کردند و از میان سر فرق باز می‌کردند. از دیگر لباس‌های زنان اشکانی پیراهن بلند، گشاد، پرچین آستین دار بود پیراهن دیگری داشتند که روی اولی می‌پوشیدند. قد پیراهن دوم نسبت به پیراهن اولی کوتاه‌تر و یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن، چادری نیز بر سر می‌کردند. پیراهن از پارچه‌های منقش به‌ویژه قلاب‌دوزی شده، تهیه می‌‌شده‌است. کمربندی نیز گشادی پیراهن آنان را جمع می‌کرد. چادرشان نیز به رنگ شاد و ارغوانی و سفید بوده‌است. همین نوع پوشش با تغییراتی در دورة ساسانی نیز ادامه پیدا کرد. به اعتقاد برخی از مورخان در ایران باستان فقط زنان وابسته به طبقة اشراف موظف به رعایت حجاب بودند و بقیه موظف به پوشاندن چهرة خود نبودند. دلیل این گروه از محققان فرش کوچکی است که رودنکه- شرق‌شناس شوروی- از دورة هخامنشی یافته است. در نقوش این فرش، زنان عادی چهرة خود را نپوشانده‌اند و شنلی مانند چادر بر روی سر خود انداخته‌اند(راوندی، 1340: 476). بدیهی است که لباس بندگان و دیگر طبقات با لباس اشراف درباری متفاوت بوده‌است. ملکه‌ها از شنل‌های بلندی که کاملاً بدن و سینه را می‌پوشاند استفاده می‌کردند(حجازی، 1370: 117).
در منابع زرتشتی تأکید شده ، زنان نباید به خودآرایی پرداخته و چهرة خود را آرایش نماید چنان‌که در وندیداد آمده است، آرایش مو و چهره برای زنان حرام است کسی‌که مرتکب این عمل گردد، به دوزخ می‌رود. در ارداویراف‌نامه نیز آمده: «… دیدم که از انگشتان زنان بدکار که روی و موی آرایش می‌کردند خون و چرک بیرون می‌آمد و از چشمان آنان نیز کرم…»(افتخارزاده، 1377: 292).
ولی‌ علی‌رغم این توصیه‌ها، بی‌تردید زنان در ایران باستان به زیبایی خود اهمیت می‌دادند. از مجسمه‌ای که از دورة اشکانی یافت شد چنین بر می‌آید زنان لب‌ها را سرخ، پیرامون چشمان را سیاه و گونه‌ها را ارغوانی می‌کردند و از گردنبند و دست‌بند برای زینت خود استفاده می‌کردند. مردان هخامنشی به زیبایی زنان خود می‌بالیدند. خشایارشاه به خواجه‌سرایان دستور داد تا ملکة زیبای او را با تاج ملوکانه به حضور شاه آورند تا زیبایی او را به مردم و سروران نشان دهد(حجازی، 1370: 141).

محدودیت‌های اجتماعی زنان
باوجود نیک‌نگری به زن در دین زرتشت، محدودیت زنان در ایام دشتان(عادت ماهیانه) – ریشه در اندیشه‌های ایرانیان داشت- به قوت خود باقی ماند. احکام دینی زنان به‌ویژه احکام حیض و تطهیر زنان حایض، نشان از تلقی سرنوشت اهریمنی زن دارد. پیش از زرتشت، زنان به هنگام حیض و زایمان در آغل به سر می‌بردند و تا پایان مدت حیض و عمل زایمان، از اجتماع دور نگه داشته می‌شدند. این سنن آریایی بعد از ظهور زرتشت در قالب احکام دینی سازمان یافته شد. در این دین با توجه به این‌که زمین، گیاه، آب و آتش مقدس بوده، زنان را در ایام حیض و زایمان سبب آلودگی این عناصر می‌دانستند. ازین‌روی آنان را در زمین شوره‌زار و بایری که دشتان‌ستان(= حیض‌ستان) نام داشت، اقامت می‌دادند. زن بعد از اتمام این دوران در پیچیده‌ترین مراسم غسل به وسیلة شاش گاو و اندکی آب به وسیلة روحانیون ویژه، چند بار به مدت چند روز، غسل داده می‌شد. زنان در ایام حیض، حق خوردن نذری ایزدان را نداشتند( افتخارزاده، 1377: 362).
به اعتقاد زرتشتیان، عادت ماهیانه زن، اثر اهریمنی بود که در زن پدیدار می‌شد زیرا در این ایام، اهریمن به زن نزدیک می‌شد و او را پلید می‌ساخت بنابرین مردان چون دچار چنین حالتی نمی‌شدند از زنان پاک‌تر بودند(راوندی، 1340: 588).
در ارداویراف‌نامه تأکید شده، زنان حایض نباید به آسمان و خورشید بنگرند(حجازی، 1370: 134). هم‌چنین پنهان کردن دوران حیض، معاشقه با زنان حایضه و هم‌بستر شدن با آنان نیز از جرم‌های سنگین معرفی شده است(افتخارزاده، 1377: 293).
بنابرین طرز تلقی جامعة ایرانی قبل و بعد از زرتشت نسبت به عادت ماهیانه، زنان را وادار به گوشه‌نشینی در این ایام می‌نمود. همین مسئله می‌توانست  آنان را به سوی نوعی بیزاری از مسایل اجتماعی سوق دهد. جالب است که زنان فقیر در ایام حیض از آزادی بیشتری برخوردار بودند زیرا آنان برای امرار معاش نیاز به کار کردن داشتند. ازین‌روی در ایام حیض نیز میان مردم آمد‌و‌شد داشتند.
به‌غیر از محدودیت زنان در ایام دشتان، محدودیت‌های دیگری نیز بر زنان اعمال می‌شد. این محدودیت‌ها به نظر می‌رسد مجازات عملی بود که زنان در شکل‌گیری آن نقشی نداشتند مانند به دنیا آوردن فرزند مرده. در دین زرتشت اگر زنی فرزند مرده به دنیا می‌آورد نجس محسوب می‌شد و می‌بایست سی‌گام از آب، برسم، مردان مقدس و آتش دور باشد. چنین زنی را در محوطه‌ای نگه می‌داشتند و خوراک آن، شاش گاو آمیخته به خاکستر بود. او می‌بایست بعد از سه روز به وسیلة موبدان با شاش گاو و آب تطهیر شود و تمام لباس‌های او دور انداخته می‌شد(همان،294).
زن زرتشتی اگر بچه سقط می‌کرد نیز می‌بایست محدودیت‌ها را تحمل می‌کرد چنان‌که در وندیداد آمده است«… که چنین زنی باید به اندازة یک پیمانه آب بخورد. همة دینداران باید نظارت کنند اگر افراد ناظر تخلف نمایند دویست تازیانة اسب‌رانی و دویست تازیانة چرمی باید در فرد متخلف زده شود»(همان، 293).

حقوق زن
زنان و مشارکت در امور مذهبی
وجود سه امشاسپند زن در دین زرتشت- سپنته آرمئی‌تی، هئوروتات و امرتات به ترتیب مظهر مهرورزی، بالندگی و خروش آب و مظهر جاودانگی و رویش هستند-(افتخارزاده، 1377: 183-182؛ پورداود، 2517: 38). بیانگر اهمیت نقش زن و مادر در اندیشة زرتشتی و امکان دخالت زنان در امور دینی می‌باشد.
در منبع دیگر نیز اشاره شده، در دین زرتشت، زنان بعد از یائسه شدن می‌توانستند مقام نگهداری از آتش مقدس را به عهده بگیرند و مجاز بودند تا مدیر تشریفات مذهبی نیز گردند.
در دین‌کرت، به توانایی زنان در امر قضاوت نیز اشاره شده است به‌گونه‌ای که زنان مطلع به علم حقوق را بر مردانی که از این دانش بی‌بهره‌اند رجحانی دهند(بیژن، 1350: 103). در انجام وظایف دینی زن و مرد مساوی بودند. هر دو ملزم بودند تا هر سال 6 وظیفة مذهبی خود را به جا آورند. یکی از این وظایف، جشن گرفتن روزگار پدر و مادر بود. در این جشن، مجلس بزرگ‌داشتی برای شادی روح پدر و مادر بر پای می‌شد. در خور توجه است که، مشغول بودن زن به امور خانه و بچه‌داری باعث معافیت او از انجام تشریفات مذهبی نیز می‌شد(همان، 37).

زنان و حق آموزش
از ویژگی‌های برجستة آموزه‌های دینی زرتشت، تأکید بر خرد و دانایی است. همراهی تنگاتنگ زرتشت با ایزد چیستی- که الاهه دانایی و معرفت است- جایگاه علم در نزد زرتشت را برای ما روشن می‌سازد. این ایزد که گاهی در اوستا به شکل الاهة زن- که موکل علم و دانش است- نمایانگر می‌شود خود مبین رسالت زنان در علم‌آموزی و تربیت اطفال است.
ایزد چیستا از اهورامزدا نقش اصلاح‌کننده و تعلیم‌دهنده را برای مادران اخذ کرده‌است. ازین‌روی مادر بهترین تعلیم‌دهنده در دین زرتشت به شمار می‌آید. و از همان سال‌های اولیة زندگی کودکان، تعلیم و تربیت او را آغاز می‌کرد. به این طریق مادران با تربیت فرزندان خود روشنایی‌‌بخش دل و جان می‌شدند و در‌صورت نبودن مادر، خواهر یا عمه وظیفة تعلیم را به‌عهده می‌گرفتند. آموزش عمومی یعنی مرحلة خانوادگی، دختران را از پسران جدا می‌کردند و آنان را برای امور خانه‌داری و مادر شدن مهیا می‌نمودند(حکمت، 1350: 371).
در مرحلة آموزش بالاتر، برحسب موقعیت اجتماعی خانواده‌ها، آموزش آنان نیز متفاوت بود ولی واقعیت این است که آموزش اختصاصی در دورة ساسانی مخصوص طبقة اشراف بود و جنبة عمومی نداشت(راوندی، 1340: 723).
به طور‌کلی، تعالیم دینی و اخلاقی تا سن 5 سالگی به وسیلة مادر به فرزندان آموخته می‌شد سپس روحانیون، آموزش فرزندان را به دست می‌گرفتند. بنابراین می‌توان گفت در دورة ساسانی محدودیتی برای کسب علم و دانش برای زنان وجود نداشت(حکمت، 1350: 121). چنان‌که منابع اشاره کرده‌اند آتوسه خط را آموخت و در تربیت نجیب‌زادگان دربار، تلاش فراوانی نمود. خشایارشاه زیر نظر آتوسة دانا تربیت شد و برای جانشینی آماده گشت(راوندی، 1340: 438).
در یشت‌ها – هر جا که ستایش آمده- زنان در ردیف مردان نام برده شده‌اند« اینک ما جان و وجدان و قوة ادراک و روان و خرد و فروهرهای نخستین آموزگاران کیش و نخستین شنودگان آیین، آن مردان و زنان پاک را که سبب پیروزی راستی بوده‌اند می‌ستاییم»(پورداود، 1307: 110).

زنان و حق دست‌یابی به امور سیاسی
در دین زرتشت به محدودیتی برای مشارکت زنان در امور سیاسی اشاره نشده‌است. بااین حال به نظر می‌رسد تا زمانی‌که مردان لایق برای دست‌یابی به این امور وجود داشتند از زنان استفاده نمی‌شد. در اواخر دورة ساسانی دو تن از دختران سلسلة ساسانی به پادشاهی رسیدند. این مسئله خود بیانگر عدم محرومیت زنان در دخالت نمودن در امور سیاسی می‌باشد(حجازی،بی‌تا : 37 ).

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.