نقد تاثر انگیز و همراه با گلایه دختر استاد نیک بین به متولیان فرهنگی شهرستان بهمئی

در آیین بزرگداشت چهلمین روز درگذشت زنده یاد استاد محمد نیک بین
سرکار خانم دکتر طیبه نیک بین فرزند این استاد فقید ، ضمن تشکر و قدر دانی از حضور باشکوه مردم بهمئی در مراسم تشییع ، تدفین ، سومین و چهلمین روز بزرگداشت پدر ، از نحوه عملکرد ادارات آموزش وپرورش و اداره فرهنگ ارشاد اسلامی شهرستان بهمئی نقد تند و همراه با گلایه داشته اند
به نام خدا
اگر مرگ داد است بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
چنان دان که داد است و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
اجازه بدهید نقد و انتقادی هم داشته باشم البته نه به عنوان دختر استاد نیک بین بلکه به عنوان یک فرد تحصیل کرده، دانشگاهی و دانش آموخته ی مکتب استاد عرض می کنم. بی شک همه شنیده ایم که حرمت امامزاده با متولی آن است . متولی چه کسی است؟ کسی که وظیفه حفظ، نگهداری و ارزش گذاری
یک مکان یا امر و معرفی درست آن به نسلهای بعد را بر عهده دارد اگر یک متولی حرمت امامزاده را خود، نگه ندارد آیا می تواند چنین
انتظاری از دیگران داشته باشد ؟!!
مروجین علم و فرهنگ در شهرستان بهمئی، اداره ی آموزش و پرورش
و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است و روی سخن بنده با ایشان است
استاد نیک بین یک فرهنگی فرهیخته، معلمی دانا و دغدغه مند، ادیبی شاعر، نویسنده ای منتقد، اصلاح گر فرهنگی و فعال سیاسی و اجتماعی بودند. ایشان در طی ۳۰ سال شغل شریف معلمی نه تنها به تعلیم و آموزش فرزندان این شهرستان اهتمام ورزیدند بلکه از تربیت آنان نیز غافل نماندند و پیامبر گونه وظیفه ی تعلیم و تربیت وارشاد و هدایت فرزندان این مرز و بوم را به عهده گرفتند و از هر فرصت و تریبونی برای روشنگری
استفاده کردند.
حال از اداره ی محترم آموزش و پرورش و جامعه فرهنگیان می پرسم که
در این ۴۰ روز برای ارج نهادن به مقام والای این معلم فرزانه چه کرده اید؟
در همه ی جوامع و صنفها برای الگوسازی رسم بر این است که در قالب برگزاری همایش ها، بزرگداشت ها ،گرامیداشت ها و کنفرانسها
با ترویج افکار و اندیشه های مفاخر خود ضمن ارزش گذاری برای خدمات مفاخر خود زمینه ی تشویق و ترغیب فعالان فرهنگی و اجتماعی دیگر را فراهم می کنند و مسیر توسعه را هموارتر می سازند.
استاد نیک بین در حفظ فرهنگ، اصالت، گویش اصیل بهمئی و کاربرد واژگان ناب بهمئی از همه ی گذشتگان ما سنتی تر و متعصب تر بودند گواه من کتاب” هیبله چین، هوال بر”، است البته این به معنای آن نیست که استاد نگاه واپس گرایانه داشته باشند بلکه وی در برخورد با خرده فرهنگهای دست و پاگیر، رسوم غلط
و حذف آنها بسیار جدی، فعال و از همه ی ما امروزی تر بودند.
از اداره ی محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی می پرسم آیا استاد نیک بین
از مفاخر علمی، ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شهرستان و حتی استان نیستند؟
مگر ما چند استاد نیک بین داشته و یا خواهیم داشت که این گونه بی تفاوت و منفعل برخورد کرده اید و پای کار نیامده اید؟
تا کید می کنم بنده نه به عنوان دختر استاد نیک بین و نه تنها برای استاد که بر این باورم باید از زحمات هر فردی که قدمی در راه توسعه ی علمی و فرهنگی بر می دارد و نقشی در زدودن غبار توسعه نیافتگی از چهره ی این شهرستان ایفا می کند، قدردانی و همچنین
برای نسل های بعد الگوسازی شود.
امید است این نقد دلسوزانه ی بنده تلنگری بر متولیان ترویج علم و فرهنگ و توسعه ی شهرستان باشد تا به این موضوعات
توجه و عنایت بیشتری داشته باشند.
اکنون پدر در میان ما نیستند اما ما تا ابد به ایشان افتخار خواهیم کرد.
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک زندان تو گشت ای مه زندانی من
من که قدر گهر پاک تو می دانستم
ز چه مفقود شدی ای گهر کانی من
برچسب ها :عصر زنگی ،استاد نیک بین.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0